من یک ایرانی ام و ایران زندگی نمی کنم ولی همه چیز و عشق و آینده ی من از ایران است. اعتقاد مذهبی هم نداشته ام و ندارم. گرچه همیشه از حکومت مذهبی ایران بدم میامد اما در سال ۷۶ به خاتمی رای دادم چون ایران بودم و امید داشتم شاید بتوان در چارچوب جمهوری اسلامی و طی یک پروسه ۱۰ ساله برای اصلاح نظام حکومتی ایران به یک رژیم قابل فهم و احترام دست پیدا کرد. تجربه و حوادث بعدی برای من ثابت کرده است که رژیم فعلی ایران در چارچوب قوانین عقب مانده ای که دارد (این عقب مانده را از روی لج و کلیشه ای مثل اپوزیسیون فسیل ایرانی نگفتم، برای خودم ثابت شده است) و بستن همه راههای رفورم، قابل اصلاح نیست و مشکل اساسی در دخالت دادن دین در اموریست که اصولا ربطی به دین ندارند. دین یک ارتباط شخصی بین شما و خداست (اگر به آن اعتقاد داشته باشید) و اگر هم اعتقاد نداشتید باز هم به خود شما مربوط است. در اموری مثل سیاست و هنر و ورزش و یا حقوق انسانی نباید آن را دخالت داد چون تبعیض آفرین و ستم زا می شود. اگر در برخی نهادهای مدنی غیردولتی و برای کارهای اجتماعی از آن استفاده کنید، حتا مفید هم باشد، اما هرگز هیچ ابولبشری نمی تواند مرا به لزوم دخالت دین در امور این دنیا راضی کند. تجربه ی ایران باید به ما نشان دهد که دخالت دین در این امور چگونه توانسته مثل موریانه حتا اخلاقیات جامعه را ضعیف کند. به امام خمینی و نهضت اسلامی اش هم هرگز علاقه مند نشدم. در انتخابات اخیر هم رای ندادم چون به امانت داری این رژیم و امکان اصلاح ذات آن بدبین بودم. اما خانواده، دوستان و همه عزیزانم در ایران در آرزوی اینکه بتوانند نفسی بکشند و لااقل از دست این ملیجک روانی خامنه ای ، احمدی نژاد نجات پیدا کنند رفتند رای دادند، برخی به موسوی و برخی به کروبی. دیدیم آنچه شد. تقلبها، جنایتها، بی رحمی ها و شکنجه ها و تجاوزها رخ داد و من از نخستین خبری که مبنی بر این خیانت به دستم رسید پشتیبان این جنبش شدم و به سهم خودم به عنوان عدد (۱) به مقاومت میلیونی پیوستم. از ابتدا شک داشتم که آقایان موسوی یا کروبی تا انتها بایستند، اما دیدم که ایستادند و حتا کروبی که که ۶ ماه پیش او را به قابل اطمینان نمی دانستم، اکنون برای من از هر کسی در این جنبش قابل احترام تر است. وقتی با خیلی از آشنایان در ایران تماس می گیرم می گویند اینجا حتا مذهبی ها هم فهمیده اند، حکومت مذهبی تنها از مذهبی سواستفاده می کند و خود آنها هم موافقند که اسلام به درون مساجد برود و بجای آن نظامی مبتنی بر رعایت حقوق بشر جایگزین شود. اخیرا که دیدم آقای موسوی گفته «شعارهای انحرافی ندهید» خوشم نیامد. مگر خود ایشان نگفت که هر ایرانی یک رسانه و یا یک رهبر؟ فردی مثل من یک ایرانی هستم، از جمهوری اسلامی نیستم و با هزینه هایی که ملتم با جوانان زیبایی مثل ندا و سهراب دادند، دیگر حاضر نیستم، بروم ابتدای صف و برای میراث امام خمینی سینه بزنم که چیزی جز ولایت فقیه و گورستان خاوران نیست. آقای موسوی، شما به دلیل پایداری در برابر ظلم خامنه ای و نظامی های سرکوبگر سپاه قابل احترام هستید اما من عدد یک خود را به شعار «جمهوری ایرانی» می دهم که هموطن ترک و کرد و بلوچ و عرب و سنی و بهایی و زرتشتی و یهودی و ارمنی من از حقوق مساوی با من برخوردار باشد. جنسیت مستمسک تحقیر نباشد. بچه خردسال اعدام نشود. مجازات قرون وسطا نباشد. چون ایران زندگی نمی کنم و با خطرات بچه های ایران نیستم با خود عهد کردم که هموطنانم را به رفتن به تظاهرات و شعار و غیره تشویق نکنم که بگویند« دور گود نشسته و می گوید لنگش کن» ولی می دانم که دوستان من در ایران روز ۱۳ آبان چه می گویند. تنها راه برون رفت مسالمت آمیز از این وضعیت همان «رفراندوم» است که در قانون اساسی همین حکومت باقی مانده است. من یک جمهوری انسانی می خواهم.
درود بر شما.کاملن سنجیده و نیک بود.به امید آزادی ایران.
Merci,vagheaan harfe dele man ro zaded,,Be omide azadi va sarfarazi baraye melate Iran.
Man ham movafegham. Azadi bar tebghe hoghoghe bashar zir e saye Islam emkan pazir nist. Din bayad az siasat joda beshavad.
دوست عزیز من هم وضعیت شما را دارم و سعی میکنم تمام وقت در خدمت هموطنانم باشم علت اینکه وفتی حکومت اسلامی در ایران روی کار امد اینهمه قتل و غارت و تجاوز وکشتار دست زد همه اینها به ریشه دین که قران باشد بر میگردد حضرت پیغمبر ١٣ سال در مکه بود که حتا سد نفر هم طرفدار نداشت ایه ها رحمت و مدارا و مهربانی میباشند مانند سوره کافرون ایه ١ تا ٦ و سوره عنکبوت ایه ٤٦ و سوره زمر ایه ٤١ و…..که خیلی زیاد هستند در اینجا از کافر صحبتی نیست و میگوید شما را به دین خود و مرا هم به دین خودم مانند سوره بقره ایه ٢٥٦ و امثال ان وقتی حضرت پیغمبر به مدینه میایند و با دو قبیله اوس و خزرج پیمان دوستی میبندند و در نتیجه قدرتش زیاد میشد سوره ها و ایه هایی که در مدینه به ظهور میرسد فرمان کشت و کشتار در اکثر ایه ها مشاهده میشود مانند سوره توبه ایه ٤ و ١٤ و سوره بقره ١٩١ و سوره محمد ایه ٤ و … و اینها هم خیلی زیاد هستند که از ذکر تمامی صرفنظر میکنم از این سوره های مکی و مدنی حد اقل این را میتوان به روشنی استنباط کرد که این صحبتها از طرف خدا نبوده چون خدا نباید حرفش را مرتب عوض کند که این را خود حضرت پیغمبر در سوره انفطار ایه ١٥ تا ١٩ میفرماید قسم یاد میکنم به ستارگان باز گردنده (ایه ١٥ ) که به گردش ایند و پنهان شوند (١٦ ) قسم به شب هنگامیکه روی تاریکی گرداند(١٧) و قسم به صبح وقتی که دم زند(١٨) که همانا قران کلام رسول بزرگوار است (١٩) البته در حال حاظر افرادی مثل اقای دکتر سروش هم که از بانیان این حکومت اسلامی بوده و در مدرسه علوی هم درس خوانده اند اقرار دارند که قران کلام حضرت محمد میباشد و از همین روش هم اقای خمینی استفاده کرد وقتی در نوفل لوشاتو بود میگفت ما طلبه هستیم جای ما مسجده و ما به ارشاد مردم میپردازیم و قول میداد که پول نفت را بین مردم تقسیم خواهد کرد و … و بعد هم که به قدرت رسید شما خودتان ملاحظه کردید که چی شد
من سد در سد با شما موافق هستم مردم ما همین حالا باید خواسته هایشان را مطرح کنند زمان خمینی هم هر کس خواست انتقاد کند گفتند حالا موقع این حرفها نیست و به این روز دچار شدیم به نظر من در اولین فزست که بدست بیاد مردم ایران باید مسلح شوند و داشتن اسلحه در خانواده ها قانونی شود مثل مردم امریکا و اسراییل و … در امریکا پلیس اسلحه کالیبر ٣٨ حمل میکند و مردم میتوانند اسلحه کالیبر ٤٥ داشنه باشند در غیر اینصورت هر کسی که سر کار بیاد به محض اینکه چند سد نفر مسلح دور خود جمع کرد شروع به دیکتاتوری خواهد کرد بنظر من حکومت اسراییل یک حکومت دموکراتیک است و بد نیست که به قانون اساسی انها نظری بافکنیم درود به مردم شجاع و اگاه جوانان ایران
ممنون از اينكه صاحب درد هستيد و گوهر انسانيت در شما زنده است و وقت ميگذاريد براي نجات جامعه اي كه از آن برخواسته ايد. من هم به سهم خودم
ميگويم ايران براي تمام ايرانيان و به اندازه خودم از هيچ كاري دريغ نميكنم از شعار نويسي گرفته تا شركت در تجمعات اميدوارم اين سبزي همه ايران را در بر گيرد ايرانيان همه يكديگر را بپذيرند و با هم كشور را اداره كنند.
متشكر
به آقاي بابك ميگويم زياد تند نرو كه از خون ريزي نتيجه اي نميگريم.
سلام عزیم من تو بالاترین انرژیم تمام شد همون طراحم پوسترم
درود بر تو دوست گرامی و مبتکر
salam dooste aziz
man ba nazare shoma movafegh hastam
ye khahesh dashtam , man be balatarin dastresi nadaram ,mikhastam matlabi begam ke shayad toye balatarin emtiaze khobi biare , agar emkanesh hast emaile shoma ro mikhastam ta baratoon send konam
ba tashakor
luna.balatarin@gmail.com
دورود بر شما، کاملا با گفتارتان موافقم. جمهوری اسلامی ایران باید تبدیل به جمهوری ایران شود و مذهب به مسجد باید باز گردد.
دوست من.لونا
ممنون از احساس وظیفه ات.این یک قانون تاریخی است که هر نوع ایدئولوگی اگر مسلط شود جز دیکتاتوری و سرکوب نتیجه دیگری ندارد.راه نجات جامعه باز مهار قدرت بوسیله مطبوعات و رسانه های آزاد و سازمانهای مردم نهادN.G.O هستش. در همین جوامع باز غربی نگهبانی از دموکراسی یک کار و وظیفه همگانی و تمام وقت است. ما ایرانیها در این راه پیشرفتهایی داشتیم ولی همیشه زود خسته شدیم و نمایندگانمون رو تنها گذاشتیم. اختلاف هم از همین جا شکل گرفته که شما بهش اشاره کردی.یعنی وقتی نماینده(در اینجا موسوی ) یه چیزی در خلاف مسیر خواست مردم میگه همان تعارفها و شرم حضور و … مانع میشه مردم حرف دلشون رو بز نند.و فردا دو اتفاق می افته:درصورت ایجاد خطر برای نماینده مردم قاطعانه حمایت نمیکنند یا تا آخرش حمایت نمیکنندچون طرف نماینده 100% اونا نیست.
در صورت پیروزی با این نماینده خودشون هم که حالا رهبر یا رییس جمهور شده مخالفن!!
و این دور باطلی است که ایران حداقل از مشروطه تا حالا گرفتارشه.
من می خواهم به سهم خودم از دین دفاع کنم که به خاطر نامردهای خرافاتی مظلوم واقع شد. همه شما به زعم خود دین را خوب فهمیدید. دوستان عزیز چقدر از شما واقعا منطقی قرآن بدون تفسیر خواندید. چون به نظر من تفسیر قرآن یعنی تحریف آن، به خاطر همین تفسیرهای مختلف است که دین ما عامل بدبختی ما شده است. چون یک آدم روانی می نشیند دو تا کتابی که خوشش می آید می خواند و بعدش دست به تفسیر از قرآن می زند، ولی اینجانب به علت گرایش دینی که داشتم با هر گروه و عقیده ای در این مورد حرف زدم و به این نتیجه رسیدم قرآن ذاتا چیز بدی نمی گوید و حرف همه ما نیز در آن وجود دارد. در قرآن یک اصل وجود دارد و آن تسلیم شدن در برابر امر خدا که همه فکر می کنند منظور این است که نباید در مقابل آخوندها که دین را برای ما تفسیر می کنند انتقادی بکنیم. خیر! بلکه طبق آیههای قرآن که هیچ نیازی نیست که تفسیر شود، تسلیم در برابر امر خدا یعنی با خدا انس گرفتن و او را پرستیدن و در انجام هر کاری او را در نظر داشتن تا مبادا کاری کنیم که باعث شود فتنه ای در جامعه روی دهد. چرا که صریحا می گوید فتنه بزرگترین خطری است که انسان و جامعه را تهید می کند. اما دلیل برای جنگ هایی که اسلام انجام داد. اگر تاریخ را منصفانه بخوانید و حس نپاد پرستانه نداشته باشید، اکثر جنگ ها بر علیه مسلمانان بود و هرکس احساس می کرد که اسلام مسالمت آمیز او را در معرض خطر قرار می دهد می خواست او را از میان بردارند بخصوص اگر حکومت پادشاهی بود. هیچ حکومت پادشاهی حقوق مردم را بالاتر از حقوق حکومت خود نمی دانست و امروز شمایی که مخالف حکومت پادشاهی هستید نباید از حکومت های ظالمانه آن زمان هم حمایت کنید، آن زمان هم مردم می کشیدند آن چه را که امروز ما می کشیم ولی آن روز اینقدر جرأت نبود که ما داریم. پس اسلام برای دفاع از حقوق خود و کسانی که مسلمان بودند مجبور به دفاع بود، ولی آن جنگ هایی که خود مسلمانان شروع کردند برای این بود که دفع فتنه کنند، آنهایی که به عهد خود پایدار نبودند مطمئنا خطر محسوب می شدند و آیا امروز اگر کشوری ایران را تهدید کند آیا ما نباید در برابر آن از خود عکس العمل نشان دهیم، شمایی که امروز با جنگ های اسلام مخالفید پس چرا با جنگ آمریگا یا جنگ شاه با عمان و … موافقید. دفاع از هویت یک چیز مسلم و قابل دفاع برای هر ملتی است. اما نوع حکومت اسلامی که امروز ما می بینیم آن نیست که آخوندهای ایران تبلیغش می کنند. پیامبر تا زمانی که با اکثریت مردم مدینه بیعت نکرده بود حکومتی تشکیل نداد و 13 سال با همان کافران بصورت مسالمت آمیز و قهر آمیز زندگی کرد. ولی سعی کرد دست به شمشیر نبرد ولی تا زمانی که مردم با او بیعت کردند حکومت با قوانین اسلامی تشکیل داد و از آن نیز دفاع کرد، قرآن می گیود که اگر از خود دفاع نکنید آنها زنانتان و کودکانتان را اسیر می کنند و باعث فساد آنان می شوند و می گوید تا زمانی که آنان دست به اسلحه نبردند با آنان مدارا کیند. آیا این با حقوق بشر منافات دارد. قرآن حتی آزادی بیان را نیز در نظر دارد، می گوید مومنان هر چیزی را می شنوند و بهترین آن را انتخاب می کنند ولی توصیه هم کرده که سعی کنید ابتدا مال خود را خوب بشناسید و بعد دنابل شنیدن دیگران باشید.
دوست عزیز
حکومتی که از ملت خود به عنوان گروگان استفاده کند، آنها را از یک زندگی شرافتمندانه به سود عده ای پاسدار مزدور میلیاردر خودش محروم کند، آنها را با امید تغییر به صندوق رای بکشاند، ولی از حضور آنها فقط استفاده تبلیغاتی کند و صبح روز بعد، ملتی که در هر کوچه بازار می داند همه شان به چه کسانی رای داده اند ببیند رایشان دزدیده شده و رهبر حکومت عجولانه بیاید تقلب را تا ظهر نشده تایید کند و اعتراضات با سکوت را اغتشاش بخواند و عمال لباس شخصی را با اسلحه به جان آنها بیاندازد و زن و مرد و کود ک و جوان و پیر را کتک بزند و دستگیر کند و در زندانهای گمنام به اسیری ببرد و مورد شکنجه و تجاوز قرار دهد و در اردوگاههای آشویتس مانند به نام کهریزک بکشد و جنازه ها را تحویل بدهد و یا حتی تا ماهها ندهد و از خانواده ها با رعب تعهد بگیرد چیزی نگویند و در گورهای بی نام و نشان دفن کند و هزار جنایت و خیانت دیگر و مزدورانش در فکر چپاول مخابرات باشند اما سن خودفروشی به ۱۲ سال برسد و آقا دلش خوش باشد که عده ای چاپلوس او را در توهم امام زمان می دانند اما مردم کشورش در دنیا فاقد احترامند، اقتصادشان بیچاره شان کرده است و حکومت یک دستگاه صدا و سیمای دروغ دارد و این حکومت حتی جرات به عهده گرفتن مسئولیت یکی از کشته ها را هم پیدا نکرد. و همه اینها به نام یک دین، اسلام ! خب گرامی اگر دینت را دوست داری بردار ببرش در یک مسجد و با خدا نیایش کن، چرا مجبور میشوی توجیه قدرت را به هزارتا چیز بدوزی و در آخر آبروی دینت را هم ببری؟
سلام دوست قدیمی؛
متوجه منظورت از این جمله نشدم:
«تنها راه برون رفت مسالمت آمیز از این وضعیت همان «رفراندوم» است که در قانون اساسی همین حکومت باقی مانده است.»
اگر منظورت استفاده از اصل 177 قانون اساسی در مورد بازنگری قانون اساسی هست که چیزی ازش درنمیاد، چرا که حتی اگر به مرحله اجرا دربیاد (که با توجه به نقش محوری رهبر در این اصل احتمالش بسیار بسیار ضعیفه) بازهم نمیتونه دخالت دین در حکومت را ملغی کنه چرا که طبق همین اصل «محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایههای ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران تغییر ناپذیر است»
اما اگر منظور دیگهای داشتی که کامنت من بیمعنی میشه.
در ضمن نمیدونستم وبلاگ داری وگرنه زودتر از این زیر پستهات خطیخطی میکردم 🙂
آروزی بهترینها
سلام ورتیگونه عزیز،
مرسی به اینجا سر زدی. تازه راهش انداختم. یعنی اول تابستان یک پست داشتم تا الان …
مسلما هر حرکتی در ادامه راه اگر بخواهد مسالمت آمیز باشد، نیاز به تسلیم «رهبر» دارد و هر انتخاباتی نیز دیگر نیاز به یک «نظارت بین المللی» دارد. پس فشار از پایین همچنان ضروریست. بحث این پست بیشتر برای این است که موسوی بداند، سکولارهایی مانند من که از جنبش حمایت می کنند، دنبال «امام» و «میراث امام» و این چیزها نیستند. اگر مشکل با «عنوانی» است که در قانون اساسی نیست، «رفراندوم» چیزی است که هست. وگرنه شعار جمهوری ایرانی که شعار نخست ماست.
کامنتت خیلی باعنا بود و کمک کرد نکته ابهام رفع شود
شاد باشی
🙂
نابود باد اسلام پليد ريشه همه بدبختی های ايران. تا زمانی که اسلام در ايران است بهتر از اين نخواهد شد. چاره ديگری نداريم مگر اينکه به دين خودمان دين زرتشت برگرديم. البته با اين شرط که مانند اسلام در سياست دخالت نکند. کشوری که دينش در سياستش دخالت کرد به روز سياه خواهد نشست
kamelan ba nazarate shoma movafegham. nezam dini az har noee ke bashad pasokhgoye nyaz-haye bashari nist. ma irani-ha bayad yad begirim az yek ensan baraye khodeman bot nasazim. aghaye karoobi ya moosavi ham bayad goosh be farmane 70 milion melat irani bashand vagarne agar bekhahim bebinim ke oonha che migoyand dar kamtar zamani yek diktator ra bardashtim va yeki dige jash gozashtim.
دقیقا سارا جان. لپ کلام همین بود که گفتی. درود بر تو
سلام! شما برای آقایان موسوی و کروبی به اندازه مثلا علیرضا نوریزاده هم حق اظهار نظر قائل نیستید؟ وقتی نوریزاده حرف از نظام غیر دینی میزند با مردم ایران مشورت کرده است؟ منصفانه است که شبکه های ماهواره ای و سایتهای متعلق به اپوزیسیون خارج کشور بدون توجه به نظر مردم هر چه را میخواهند بگویند و 24 ساعت تبلیغات کنند و نظر مردم را تحت تاثیر تبلیغات خویش قرار دهند ولی آقایان موسوی و کروبی تحت شدیدترین سانسورها. بدون تلویزیون ماهواره ای و با تعداد معدودی سایت نظر خود را هم نتوانند بیان کنند؟ به علاوه مگر 70 میلیون ایرانی همه یک نظر دارند که آقایان موسوی و کروبی باید گوش به فرمان آنها باشند؟ اگر منظورتان اکثریت این تعداد است از کجا میدانید اکثریت مردم نظر دیگری غیر از آقایان موسوی و کروبی دارند؟ این آقایان از همان ابتدا گفتند خواستار بازگشت به قانون اساسی هستند و مردم هم رهبری آنها را پذیرفتند و در هر تجمعی که آنها مردم را دعوت کردند بصورت میلیونی شرکت کردند و در شعارهایشان هواداری از آنها را نمایش دادند. آیا این دیکتاتوری نیست که نظر خود را به عنوان نظر 70 میلیون ایرانی مطرح کنیم؟
[…] هیس! نگو جمهوری ایرانی، الان وقتش نیست! پس بگم رفراندوم… من یک ایرانی ام و ایران زندگی نمی کنم ولی همه چیز و عشق و آینده […] […]
سال 57 که انقلاب شد. اکثریت قریب به اتفاق مردم شاه را نمیخواستند. 98.5 درصد فقط به جمهوری اسلامی رای آری دادند. همه با رهبر یکدل بودند. ولی الان در خوشبینانه ترین حالت حداقل 15 درصد از مردم مخالف جنبش سبز و طرفدار احمدی نژاد و باند مافیایی هستند. چه برسد به اینکه مخالف اصل نظام باشند.
1 فکر میکنید جنبش سبز ظرفیت و پشتیبانی مردمی برای تغییر نظام را دارد؟
2 آیا طرح این شعارها در حال حاضر به نفع کسانی نیست که سعی دارند با اتهامهایی مثل براندازی جنبش سبز را متهم و بازداشت شده ها را به همین اتهام به اشد مجازات محکوم کنند؟
3 آقای موسوی از ابتدا به طور شفاف گفت ما خواستار بازگشت به قانون اساسی هستیم که در حال حاضر از طرف حاکمان اجرا نمی شود و الان هم سر موضع خود ایستاده و مواضعش را بدون تغییر شفاف بیان میکند. آیا این کار بهتر است یا اینکه از ابتدا همه شعارها را بپذیرد و پس از پیروزی هرکدام را به یک روش از صحنه خارج کند؟
4 دموکراسی اینست که قوانین هر کشور توسط اکثریت مردم انتخاب شود یعنی انتخاب اکثریت برای همه مردم و البته فقط در حوزه عمومی جامعه. آیا اینکه اکثریت مردم قوانین اسلامی را برای اجرا در حوزه عمومی جامعه انتخاب کنند ناقض دموکراسی است؟
5 آیا با انقلاب و تغییر حکومت به خواسته های خود میرسیم؟ آیا قانون اساسی فعلی را خوانده اید؟ آیا در قانون اساسی نوشته شده است کرد و بلوچ و فارس برابر نیستند؟ بهتر نیست اصلاحات را طی یک پروسه بلند مدت انجام دهیم تا هم مردم داخل ایران هزینه سنگینی نپردازند و هم دچار اتفاقات ناخواسته و تحمیلی مثل تجزیه طلبی و جنگ داخلی نشویم؟
دوست گرامی
مگر نمی گویید می خواهید قانون اساسی را کامل اجرا کنید، خب ما هم که می گوییم بروید و اصل رفراندوم آن را اجرا کنید. اگر قانون اساسی با اصول انسانی و رعایت حقوق همه باشد، کسی تجزیه طلب نمی شود. این کارها را جمهوری اسلامی دامن زده است. حرفهای متناقض می زنید
فقط جمهوری ایرانی آقای روزبه خان.رفراندوم بگذارند روشن میشه چند درصد موافق رژیم هستند!
1 انتظار داشتم جواب سوالات را تک تک بدهید ولی ظاهرا وقت ندارید. من هم برای وقت شما ارزش قائلم.
2 ممکنه شماره اصل رفراندوم را بگویید؟
3 من حرف متناقض نزدم. شما اشتباه افراد را به حساب نظام میگذارید. باید میان این دو تفکیک قائل شد.
از خلاصه گویی قصد جسارت یا فرار نبود. نظر من در پاسخ به پرسشهای شما
۱- چنانچه امکان ایجاد یک فضای انتقادی و آزاد برای افکار عمومی ایجاد شود، آماده کردن آن طولی نمی کشد. وگرنه ادامه دادن جمهوری اسلامی یعنی ناامید کردن بخش عظیمی از طبقه ی مدرن. کشور با طبقه سنتی چیزی در حد افغانستان و حتی پایین تر هم خواهد رفت. خلاصه پاسخ: فضا فراهم شود، میتواند.
۲- همین اکنون هم این برچسب را می زنند و چند نفر بیگناه را به اشد مجازات محکوم کردند و البته آقای موسوی و اصلاح طلبان هم چون آنها ناخودی بودند، هیچ نگفتند. اگر منظورتان این است که فقط جان خود اصلاح طلبان مهم است و بقیه نه که خب آن بحث دیگریست. تا وقتی مردم پشتیبان جریانی باشند، حاکمیت غلطی نمی تواند بکند. با پوزش به نظرم شما دارید توجیه می کنید
۳- شاید من برداشتم از «اصلاحات اساسی» اشتباه بوده و ایشان فقط می خواهد یک ولی امر مسلمین دیگر بیاورد. در اینثصورت و با این قانون اساسی مذهبی، ایران بجایی نمی رسد و جوانان مردم هم بیخودی هزینه ندهند
۴- شما از کجا می دانید اکثریت مردم پس از ۳۰ سال تجربه این قوانین، هنوز دنبال اجرای احکام سنگسار و شلاق باشند و رییس قوه قضاییه شان هم یک آخوند باشد نه دارای مدرک حقوق؟ آخر عزیز من بگذارید این کشور از عصر حجر دربیاید. اینها همه اش توجیه است
۵- قانون اساسی فعلی را ۱۵ سال پیش خوانده ام. با داشتن دین رسمی و ولی مطلقه بجایی نمی رسید. تمام حق کشی ها هم در منشا از همین دور باطل خبرگان و نگهبان و رهبر است. یعنی چه یک سری ملا بنشینند برای اصول سیاست و اقتصاد و غیره تصمیم بگیرند. میراث امام همان ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت جنگی، یک میلیون کشته و مجروح یک جنگ بی فایده (۶ سال بیهوده جنگ را طول دادند)، هزاران اعدامی و وهمین ولایت منحوس فقیه است. ریشه تمام جدایی ها و چنددستگی ها در این کشور همین نظام مذهبی و متعصب است. این توجیهات اصلاح طلبان را باور نکن برادر، اینها منفعتشان در ادامه همین حکومت است. در یک کشور آزاد اینها بر مبنای وزن اجتماعیشان در حکومت داخل میشوند، ولی میخواهند همه حکومت مال آنها باشد. مشکل اینجاست. در ضمن اصل ۱۷۷ قانون اساسی برای همه پرسی است
تبليغات براي 13 آبان يک طرف، اطلاع رساني براي سبز کردن آن هم يک طرف ديگر:
«نبايد حتي 1 نفر هم از جمعيت ما در تظاهرات ها به نفع آنها مصادره شود. لطفا تمرکز خود را بر روي اطلاع رساني درباره روشهاي سبز کردن اجتماعات هم قرار دهيد و اين موضوع را جدي بگيريد. در اطلاعيه ها و فراخوان هاي خود حتما اين موضوع را با تاکيد زياد گوشزد کنيد که مردم در تظاهرات ها از عناصر سبز نظير لباس، پارچه، پلاستيک، بادکنک و کاغد سبز هر جور شده همراه خود داشته باشند. طرف ذهنش سبزه مياد تظاهرات ولي ممکنه رنگ ظاهرش سبز نباشه و اين حضورش به کل مصادره ميشه به نفع حکومت. اين خيلي مهمه. حتي مهمتر از حضور در راهپيمايي ها.»
براي شروع مي توانيد همين متن را با ياهو مسنجر و نيز ايميل براي همه ارسال کنيد!
((ولی می دانم که دوستان من در ایران روز ۱۳ آبان چه می گویند. )) دوستان شما در تظاهرات نبودند اگر هم بودند آنقدر کم بودند که فریادشان شنیده نشد.. ولی هموطنان شما به جای این شعار جکومت ساخته شعارهای ((نه شرقی نه غربی دولت سبز ملی)) و ((جمهوری اسلامی آزاد باید گردد)) را فریاد زدند.
خب چه بهتر شما دوست گرامی. اینکه می گوییم رفراندوم برای همین است. دوستان شما اکثریتند و حکومت فقهی طرفدار زیاد دارد و شما اگر با رفراندوم موافقت کنید، بنا به گفته خودتان خواهید توانست به حکومت ولی فقیه و خودیها و سنگسار و حجاب و قطع دست ادامه دهید.
((خواهید توانست به حکومت ولی فقیه و خودیها و سنگسار و حجاب و قطع دست ادامه دهید.)) استفاده از این واژههای احساسی برای حکومت دینی همانقدر سخیفانه است که عده ای مقدس نما حکومت لاییک را برابر با بی بند و باری و فساد و هرزگی و جنایت و… میدانند.
در ضمن بهتر است اصل مربوط به همه پرسی را مطالعه کنید. همه پرسی در مورد اصلاح قانون اساسی است و نه تغییر حکومت و شرایط دیگری که ظاهرا شما نمیدانید.
روزبه جان
احساسی نیست. حکومت دینی برپایه ی آپارتاید دینی بنا شده است و نتیجه آن همین است.
منظورم بالاتر برای دوست دیگری توضیح دادم. با این هزینه های که مردم می دهند، رفتن دوباره بر میراث خمینی، یعنی شروع از نقطه صفر. بحث مطرح کردن شعار است (به بهانه همین قانون کذایی که فرمودید) تا در زمان موعود رفراندوم را عمومی تر کرد
اگر تاریخ 100 سال اخیر ایران را نگاه کنیم میبینیم که همیشه به دنبال بهتر شدن وضعیت بوده ایم. البته با هزینه های زیاد که فشارش به یک نسل وارد میشد بطور مقطعی و زودگذر به آن رسیده ایم. ولی پس از مدتی دوباره به خانه اول برگشته ایم و دور باطل زده ایم. مثلا در همین انقلاب اخیر 57 پس از مدتی آخوند شد شاه. آخوند زاده شد شاهزاده. ساواکی شد سرباز گمنام امام زمان. فقط اسم عوض کردند. مشکل اینجاست که ما ایرانیها اولا صبور نیستیم و دوما اعتقادی به تغییر خود نداریم.
1 همیشه شتابزده عمل کردیم. در همه کارها. از ورزش و شغل و تحصیل و… تا انقلاب.فکر میکنیم فشار زیاد وارد میکنیم هزینه زیادی پرداخت میکنیم ولی در عوض بهشت منتظر ماست. نتیجه اش هم همین شد که بعد از انقلاب 57 دیدید. الان هم همین است. با تندروی و شعار تغییر نظام دو راه بیشتر نداریم که هردو بیراهه است. الف- با شعارهای افراطی که مثل سنگ بزرگ علامت نزدن است تنها بهانه سرکوبی به دست افراطیهای مقابل میدهیم تا راحت تر ما را به براندازی محکوم کنند. ب – حتی اگر موفق به براندازی نظام فعلی شویم به دست خودمان خود را خاک بر سر کرده ایم. یک مملکت بحران زده. فقر. عدم وجاهت سیاسی. مهمتر از همه تجزیه خاک ایران به دست تجزیه طلبانی که منتظر تضعیف حکومت مرکزی هستند.(مثل پژاک در کردستان – جندالله در سیستان – پان ترکها در آذربایجان) . آدم افسوس میخوره وقتی میبینه مردمش انقدر سطحی فکر میکنند. روز 13 آبان عده ای التماس میکردند و میگفتند توروخدا بمونید کار رو یکسره کنیم. برای رسیدن به نتیجه عجله داشتند. و چقدر اشتباه میکردند. راه رسیدن به آزادی یک راه طولانی و گام به گامه. باید همگی خواهان اصلاحات تدریجی باشیم. اینطوری هم دچار پیامدهای پیش بینی نشده نمیشیم و هم از همه مهمتر هزینه زیادی را به یک نسل تحمیل نکردیم. به قول مهندس موسوی ((باید با راه سبز امید زندگی کنیم))
2 اشتباه دوم ما اینه که فکر میکنیم برای اصلاح جامعه باید حکومت رو تغییر بدیم. در صورتی که باید اول خودمون یعنی تک تک افراد جامعه دیدگاه هامون رو عوض کنیم. تا وقتی مردم جامعه آگاه نباشند حتی اگر شکل حکومت جمهوری لاییک هم باشه میشه مثل جمهوری خلق چین. به اسم جمهوری خلق شدیدترین استبداد رو به خلق حاکم میکنند. ولی اگر مردم آگاه باشند. حتی اگر حکومت پادشاهی و غیر دموکراتیک باشه میشه مثل کشور ژاپن. مشکل حکومت دینی و غیره نیست. مشکل مردم نا آگاه هستند که در جایی به نام دین و در جای دیگر بنام خلق از آنها بهره کشی میکنند. شما گفتید حکومت دینی بر پایه آپارتاید دینی بنا شده. راستش کلمه آپارتاید دینی رو اولین باره میشنوم. ولی فکر میکنم منظور شما تبعیض دینی باشه. اگر اینکه رهبر و رییس جمهور ایران طبق قانون حتما از دین و مذهب خاص باشند رو تبعیض میدونید باید بگم شبیه این مورد در خیلی از کشورهای دموکراتیک و پیشرفته اجرا میشه. البته این تبعیض نیست. مهم اینه که همه مذاهب و ادیان از حق شهروندی یکسان برخوردار باشند و حکومت در توزیع امکانات به مسلمان و مسیحی و… به یک چشم نگاه کنه.
به نظر من بهتره همه ما به جای دادن شعارهای افراطی در گفتار و نوشته هامون روشهای نرم و اصلاحات تدریجی رو مبنا قرار بدیم.
موفق باشید
روزبه خان
من هم ۱۲ سال پیش مثل شما فکر می کردم. برخی نظراتتان درست و برخی تکرار شعارهای بی سرانجام اصلاحاتی های اسلامیست. برای اصلاح این حکومت ۸ سال (رفورم اقتصادی رفسنجانی) و ۸ سال رفورم سیاسی و اجتماعی (خاتمی) شکست خورد. چون جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است. پستی بعد از این نوشتم در خصوص سناریوهای گذار به دمکراسی (راه سبز من به رنگین کمان می رسد، شما چطور؟) دوست داشتی آنرا نگاه کن برخی پاسخ ها در آن هست.
اینکه مردم اول باید آگاه شوند و غیره هم از شعارهای اصلاحاتی ها بود. اگر پدر خانواده معتاد و دزد و آدمکش باشد، نمی توانی بگویی، بچه های خانواده باید آگاه باشند تا خانواده درست شود! نه این پدر باید برود و رییس خانواده یک آدم حسابی باشد تا بچه ها با ان دماغ آویزان و پیژامه توی جوی کوچه بازی نکنند و مدرسه بروند. گرچه یک مبنای آنچه می گویی درست است (اصلاحگری از پایین) اما باید همزمان در مدل ما اصلاحگری در بالا هم باشد و گرنه ۳۰ نسل می گذرد و اوضاع به همین منوال است. در ضمن این اسلامی ها تنها نماینده یک گذایش از ملت هستند و هر گرایشی باید به میزان وزن اجتماعی خود در حاکمیت شرکت داشته باشد و این نمی تواند یک حاکمیت دینی باشد. ترم «پارتاید دینی» نیز می تواند مفهوم درست داشته باشد. باز هم به ما سر بزن. موفق باشی
((نه این پدر باید برود و رییس خانواده یک آدم حسابی باشد)) شما 12 سال پیش مثل من فکر میکردید ولی از روی این جمله معلوم است که حالا دقیقا مثل انقلابیون سال 57 فکر میکنید. این پدر حاصل عملکرد نسل گذشته ما بود.
1 شما که در یک کشور دموکرات زندگی میکنید باید بدانید در اینگونه کشورها معتاد دزد جانی را طرد نمیکنند. بلکه تا آخرین لحظه سعی در اصلاح و بازگرداند او دارند.
2 ظاهرا شما نظام را مترادف اشخاص میدانید. یعنی خامنه ای و احمدی نژاد و جنتی و…. را دقیقا معادل نظام جمهوری اسلامی میدانید و برای همین معتقدید برای رفتن اینها حتما باید نظام را کنار زد. اتفاقا خود این افراد هم خود را معادل نظام میدانند. و هرگونه اعتراض به خود را به منزله اعتراض به نظام برداشت میکنند.
3 ((در ضمن این اسلامی ها تنها نماینده یک گرایش از ملت هستند و هر گرایشی باید به میزان وزن اجتماعی خود در حاکمیت شرکت داشته باشد و این نمی تواند یک حاکمیت دینی باشد)) فکر میکنید الان اقلیتها کمتر از استحقاق خود در حاکمیت نقش دارند؟؟؟ در مجلس شورای اسلامی ایران با 70 میلیون جمعیت 290 کرسی نمایندگی است. یعنی حدودا به ازای هر 240 هزار نفر یک نماینده. طبق اصل 62 قانون اساسی کل اقلیتهای دینی ایران 5 نماینده در مجلس ایران دارند. یعنی اینها باید نمایندگان یک میلیون و دویست هزار نفر باشند. همچنین طبق آمارگیری سال 85 یک میلیون و 400 هزار نفر اقلیت دینی در ایران داریم. یعنی کل اقلیتهای دینی تنها 200 هزار نفر از مقدار محاسبه شده بیشتر است که به تعداد لازم برای یک نماینده نیز نمیرسد. یعنی این اقلیتها با تقریب خوبی برابر وزن اجتماعی خود در حاکمیت نقش دارند. حالا یک کشور دموکراتیک مثل آمریکا را مثال میزنم. بر اساس آمار سال 2002 یک درصد جمعیت ایالات متحده مسلمان هستند. از طرف دیگر کنگره آمریکا 535 نماینده دارد(100 نماینده در مجلس سنا و 435 نفر در مجلس نمایندگان) حالا سوال اینجاست که آیا مسلمانان برابر با وزن اجتماعی خود در کنگره آمریکا نماینده دارند(حداقل 5 نفر) ؟؟؟
4 نظام اسلامی به معنای برتری مسلمانان بر سایر اقلیتها نیست. فقط بعضی از قوانین آن در چارچوب فقه اسلامی است. که البته اجرای این قوانین در جامعه ای که اکثریت آن مسلمانند عین دموکراسیست.
5 با همه این توضیحات حتی اگر معتقد به ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی هم باشیم راه آن انقلاب و روشهای سریع نیست.( به همان دو دلیل الف و ب که قبلا گفتم) با تغییر سریع و محسوس حکومت فقط داریم هر 50 سال یک بار دور یک دایره بسته میچرخیم. به همین دلیل چه مسلمان باشم چه زرتشتی چه کمونیست کلا با انقلاب مخالفم. همه سعی من هم اینست که دیگران را به پرهیز از افراطیگری و تندروی دعوت کنم. والسلام. پیروز باشید.
روزبه خان…بله اما آن زمان با حالا تفاوت داشت. یکی از دلایلی که 98 درصد مخالف حکومت شاه بودند فرار هزاران نفر به خارج از کشور پس از سقوط شاه بود که در رای گیری شرکت نکردند. بعد اینکه همه حتا موافقان شاه مذهبی بودند و شور و شوق دینی داشتند در صورتی که امروزه چنین نیست.
فرار هزاران نفر به خارج از کشور ???? lممکنه منبع آمارتون رو ذکر کنید؟
آقا روزبه … مگه این چیزهایی که خود شما گفتی منبع آمار داشت؟ خوبه بدونیم پس از انقلاب همه ی گروه های سیاسی و احزاب (مجاهدین و کمونیستی و مارکسیستی و لیبرال و….) از سیاست ایران کنده شدند و فقط یک حزب ماند : حزب جمهوری اسلامی ! و حتا به این هم رحم نکردند و اصلاح طلبان و حزب مشارکت اسلامی و … را سرکوب می کنند. گروه های حزبی دیگر هم به خارج از کشور پناهنده شدند و هر روز خبر پناهنده شدن افراد ایرانی را می شنویم. خیلی از افراد نخبه هم اکنون در ایران نیستند.
در مورد گفته ی پیشین شما باید گفت درست است که مشکل اصلی نادانی مردم است. اما باید بدانیم نادانی را «چه کسی» به وجود آورده و «چه کسی» می خواهد مردم را در نادانی نگه دارد؟ نمونه ی بسیار بارز آن فیلتر شدن شدید اینترنت و بستن سریع مطبوعات پس از کوچکترین مخالفت و کنترل مردم از هر نوع و شستشوی مغزی فرزندان این مملکت در مدارس توسط حکومت ولایت مطلقه ی سلطانی شاهنشاهی فقیه !!! است.
همچنین شما سخن از برابری مردم میزنید. در طول این سی سال زرتشتیان و مسیحیان و یهودیان شهروندان درجه ی دو بوده و هستند و حق ساختن کلیساهای جدید را ندارند. شهروندان اهل سنت هم نمی توانند عقاید خود را ازادانه داشته باشند و همیشه به اعتقادات آنان توهین میشده و انان هم حق اعتراض نداشته اند (مانند توهین مهدی دانشمند (آخوندک شیعه) به افراد سنی مذهب) و بهاییان هم اصلن شهروند به حساب نمی آیند و از آنان برای تحصیل و کار و غیره ممانعت به عمل آورده میشود.
1 برای کدامشان منبع میخواهید؟ 98 درصد رای به جمهوری اسلامی؟ یا 15 درصد طرفدار احمدینژاد؟ این هزاران نفر اصلا چند درصد بودند؟ آیا میتونستند اکثریت 98 درصدی رو بشکنند؟
2 ((…و اصلاح طلبان و حزب مشارکت اسلامی و … را سرکوب می کنند.)) همه این کارهایی که نام بردید کار افراد است و نسبت دادن آن به نظام صحیح نیست. چون همین اصلاح طلبان در دهه نخست انقلاب پررنگ ترین نقش را در ساختار نظام داشتند.
3 ((…فیلتر شدن شدید اینترنت و بستن سریع مطبوعات…)) تمام اینها بر خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. یعنی افرادی در نظام نفوذ کرده اند که قانون شکنی میکنند.
اصل 3 : (…بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها …)
4 ((حق ساختن کلیساهای جدید را ندارند)) اگر منبع معتبر ارائه نکنید نمیتونم این ادعا رو بپذیرم.
5 ((شهروندان اهل سنت هم نمی توانند عقاید خود را ازادانه داشته باشند و همیشه به اعتقادات آنان توهین میشده و انان هم حق اعتراض نداشته اند (مانند توهین مهدی دانشمند (آخوندک شیعه) به افراد سنی مذهب))) اینکه مهدی دانشمند به اهل سنت توهین کرده چه ربطی به نظام دارد؟ مگه مهدی دانشمند سخنگوی نظام است؟ خود من در ایران با سنی هایی مراوده داشتم که در جمع خودشان به بهانه های مختلف به امامان شیعه توهین میکردند و من هم برای جلوگیری از کدورت اکثرا سکوت میکردم. آیا باید نتیجه بگیریم در نظام جمهوری اسلامی سنی ها به راحتی به امامان توهین میکنند و شیعیان حق پاسخگویی ندارند؟؟؟؟؟
5 ((و بهاییان هم اصلن شهروند به حساب نمی آیند و از آنان برای تحصیل و کار و غیره ممانعت به عمل آورده میشود.)) من این حرف را قبول ندارم. چون رو پیشانی کسی ننوشته بهاییه یا مسلمان و بهایی ها همه اسامی اسلامی دارند و لزومی نداره جار بزنند بهایی هستند. میتونند به نام مسلمان کار و فعالیت کنند. اینکه در ایران از فعالیت مذهبی و تبلیغی بهاییها جلوگیری میشه یک امر کاملا عادیه. چون بهاییت یک فرقه ضد مذهب تشیعه و برای لوث کردن مساله مهدویت ایجاد شده. اینکه میگن امام زمان آمده و رفته اصلا با عقل و با آیات و روایات جور درنمیاد و مصداق نشر اکاذیب و در کشوری که 89 درصد شیعه داره مصداق تشویش اذهان عمومیه. همین الان اگر فرقه ای اعلام موجودیت کنه و هوادارانش اظهار کنند که حضرت عیسی پدر داشته و حضرت مریم بر اثر آمیزش با یک شخص گمنام حامله شده در کشورهای مسیحی به این فرقه مجوز تبلیغ میدن؟ حاضرم قسم بخورم حتی در کشورهای لاییک به خاطر مشکلاتی که در جامعه به وجود میاد از تبلیغات و نشر این افکار جلوگیری میکنند.
موفق باشید
98 درصد جمهوری اسلامی برای 30 سال پیش بود اتفاقن سخن ما هم این است که یک رفراندوم دیگر برگزار شود. اگر شما راست میگی و طرفداران نظام درصد بالایی را تشکیل میدهند پس چرا رفراندوم نه! اگر هم بگویید امسال بیشتر مردم رای دادند و طرفداران نظام هستند باز هم اشتباه است. مردم از بدبختی نمی دونستند دارند چی کار می کنند و فقط می خواستند شر احمدی نژاد را کم کنند.
در ضمن ولایت مطلقه ی فقیه تصمیم گیرنده است و نخست وزیر و رئیس جمهور و نماینده ی مجلس نه تنها کاره ای نیستند بلکه خود دستچین شده ی ولایت فقیه هسند. صحبت ما هم اوایل انقلاب نیست بلکه الان است. اوایل انقلاب خمینی قول های بسیاری را داد که وارونه ی آن را عمل کرد. مشکل ما سر ولایت نامشروع فقیه است. همچین کسی در حکومت های جمهوری معنایی ندارد بلکه بالاترین مقام رسمی کشور باید رئیس جمهور باشد و این چیزی است که مردم پیش از انقلاب می خواستند.
روزنامه ها ازاد نیست که حقایق نوشته و گفته شود و حتا به روزنامه ی اصلاح طلبان هم رحم نمی کنند و انان را تحت فشار گذاشته اند یا آنها را می بندند. «تهدید علیه نظام» و «کودتای مخملی» بهانه ای پیش نیست. حتمن نظام ریگی در کفش دارد و یک نقصی دارد که این اتهام ها را می زند. زمان شاه هم دقیقن اینجوری بود. (تهدید علیه تمامیت ارضی که به دکتر مصدق نسبت دادند).
چه کسی گفته افرادی در نظام نفوذ کردند و ساختار شکنی می کنند. یعنی شما واقعیات را که مثل روز روشن است را نمی بینی؟ چه کسی ساختار شکنی می کند؟ حتمن استکبار به داخل مخابرات نفوذ کرده و اینترنت را فیلتر می کند!!!(از اون حرفای شاخدار بود) و روزنامه ها را میبندد. تجاوز در زندان هم کار آمریکا و اسرائیل بوده و اراذل و اوباش ندا و … را کشتند!!! اصلن ایراد به قانون اساسی ای وارد است که حتا به خود آن هم عمل نمیشود.
مهدی دانشمند نماینده ی ولی فقیه در یزد است. حتمن نباید خود خامنه ای این حرف را بزند. فراموش نکنید رژیم آخوندی در ایران حاکم است و نماینده ی آخوند هم حرف او تکرار می کند. چندین سال پیش پنج بلوچ سنی را به اتهام توهین به تشیع اعدام کردند. اما در مقابل آخوندک شیعه نه تنها اعتراضی نمی شود بلکه از او تشکر می کند. حکومتی که بر اساس ایدئولوژیک بر سر کار باشد و فقط اسلام آن هم از نوع شیعه ی اثنی عشری دوازده امامی آن هم بر اصول ولایت فقیه ازنوع مطلقه اش را پذیرا باشد به در لای جرز دیوار هم نمی خورد. باید به زباله دانی تاریخ سپرده شود. جز این چاره ای نیست.
دوست گرامی بهاییان ادمهای دروغگویی نیستند و مانند شیعیان «تقیه» نمی کنند وگرنه خیلی راحت می توانستند بگویند من یک شیعه هستم. اما آنها در مذهبشان حق ندارند دین خود را پنهان کنند و در مدارس و بیمارستان و کار و غیره هروقت از آنها هنگام ثبت نام یا پس از آن دین را از وی بپرسند می گوید من بهایی هستم و واضح است که بعدن برای او مشکل ایجاد می کنند. میشود فهمید که مردم نمی توانند باور های خود را ازادانه داشنه باشند
(پیروز باشید).
در ضمن می توانند باورهای خود را تبلیغ کنند. چرا که نه. اما کسی نباید به باورهای دیگران توهین کند. از توهین کردن تا عقاید ازاد فرق است دوست عزیز.
شما کشورهای لاییک را مثال زدی. در کشورهای لاییک بی خدایان کتاب می نویسند و باورهای خود را تبلیغ می کنند. در ضمن مسیحیت چندین شاخه دارد و همه ی این شاخه ها در اینجور کشورها پیروانی دارد و حتا کانال های تلویزیونی مخصوص به خود هم شاید داشته باشند. من چند روز پیش به چشم خودم دیدم که در ورودی دانشگاه که به داخل میرفتم انجیل شاخه ی مسیحیت «اوانجلیو» را به صورت مجانی به مردم میدادند که آیین خود را تبلیغ کنند.به من هم یکی دادند. حتا یکی از استادان ما هم «آگنوستیک» است و به وجود خدا شک دارد. اما به باورهای دیگران احترام می گذارد و کوچکترین توهینی نمی کند.و کسی هم مانع کارکردن او در دانشگاه نشده! اینو می خواستم بگویم که در کشورهای لائیک باورهای مردم ازاد است و تفتیش عقایدی وجود ندارد.
(پیروز باشید)
کامران!
1 ((98 درصد جمهوری اسلامی برای 30 سال پیش بود اتفاقن سخن ما هم این است که یک رفراندوم دیگر برگزار شود.)) کدامیک از کشورهای دموکراتیک دنیا هر 30 سال یا هر 50 سال یکبار شکل نظام خود را به رفراندوم میگذارد؟
2 ((حتمن نظام ریگی در کفش دارد)) تا وقتی افراد مثلا خامنه ای و احمدی نژاد را مساوی نظام میدانید منطقمان با هم جور در نمیاد. در هیچ کشوری نظام با افراد مساوی نیستند. مثلا کسی سارکوزی را مساوی نظام فرنسه نمیداند.
3 ((چه کسی گفته افرادی در نظام نفوذ کردند و ساختار شکنی می کنند. یعنی شما واقعیات را که مثل روز روشن است را نمی بینی؟ چه کسی ساختار شکنی می کند؟ حتمن استکبار به داخل مخابرات نفوذ کرده و اینترنت را فیلتر می کند!!!)) لطفا مطالب مرا با دقت بخوانید تا شاخ درنیاورید. چه کسی حرف از استکبار زد؟ وقتی یک یهودیزاده بر خلاف قانون اساسی رییس جمهور میشود. وقتی خامنه ای با موارد متعدد نقض قانون اساسی در پست رهبری میماند اینها همگی نفوذ و ساختارشکنی است.
4 ((بهاییان ادمهای دروغگویی نیستند و مانند شیعیان “تقیه” نمی کنند)) تقیه هیچ وقت به معنای دروغ گفتن نیست. نه در معنا و نه در مفهوم. هرکس اینطور به شما گفته اشتباه کرده.
5 من در مورد مثالی که در شماره 5 فوق زدم(فرقه ای با هدف نشر اعتقاد بارداری حضرت مریم از یک انسان) مطمئنم. به علاوه اساس بهاییت بر پایه دروغ است. خود بهاییان اعتقاد دارند قرآن کاملا درست و تحریف نشده است. طبق آیات مهدویت در قرآن حضرت مهدی زمین را پر از عدل و داد میکند. آنها تا حالا به این سوال پاسخی نداده اند که چرا پس از ظهور موعود دروغین آنها زمین پر از عدل و داد نشد.
6 تا حالا فکر کردید چرا بهاییان با تاسیس مهد کودک و دبستان سعی در نفوذ به افکار کودکان دارند؟ میگویید آنها در مذهبشان دین خود را پنهان نمیکنند. اگر اینطور بود که تا حالا حتی یک بهایی هم در ایران نمانده بود و همگی مهاجرت کرده بودند. این هم دلیل دیگری بر دروغگویی فرقه آنها( البته اگر طبق ادعای شما در آیین آنها چنین چیزی باشد).
روزبه!
1-((کدامیک از کشورهای دموکراتیک دنیا هر 30 سال یا هر 50 سال یکبار شکل نظام خود را به رفراندوم میگذارد؟)) بله در کشورهای دموکراتیک که نظام با عقاید مردم مشکل ندارد مردم نیازی به رفراندوم نمی بینند. گروه های مختلفی وجود دارد که به عنوان حزب فعالیت می کنند. اما در کشور ما مردم رفراندوم فقط هم برای ولی فقیه می خواهند که ولایت فقیه را از سیاست ایران حذف کنند. دست کم من به عنوان یک ایرانی حق دارم که ازاد بیندیشم و به عقیده ی من هم تا ولایت فقیه هست دموکراسی در ایران بی معنا خواهد بود. قبلن هم گفتم مشکل ما ولایت فقیه است. کدوم کشور توسعه یافته ای ولایت فقیه دارد که نیازی به رفراندوم برای حذف آن داشته باشد؟ به باور من حداقل ولی فقیه باید از صحنه ی سیاسی حذف شود. ما 100 سال پیش مشروطیت داشتیم که مثلن قدرت شاه را کم کنیم. دیدم که مشروطیت به عنوان قانون سودی نکرد. چه برسد به آن که ولایت فقیه امروزه قدرت بسیاری دارد و عملن دستش برای همه کار باز است.
2-((تا وقتی افراد مثلا خامنه ای و احمدی نژاد را مساوی نظام میدانید منطقمان با هم جور در نمیاد. در هیچ کشوری نظام با افراد مساوی نیستند. مثلا کسی سارکوزی را مساوی نظام فرانسه نمیداند.). سیاست های کلی نظام را ولایت فقیه تعیین می کند. تا هنگامی که ولایت فقیه برای هرکاری آزادی مطلق دارد (هاشمی رفسنجانی اصل ولیت مطلقه ر در قانون اساسی تصویب کرد و به شاهکارهای قبلی سبزه هم اضافه کرد!) سیاست کلی نظام و هسته ی آن بر مبنای ولایت فقیه می چرخد اما مبنای کلی سیاست فرانسه سارکوزی نیست. سارکوزی یک مهره است. سیستم آن را می چرخاند. سارکوزی نهایتا 4 سال سر کار است. پس از آن تمام میشود و مسئول عملکرد قانون اساسی فرد دیگری میشود.اما خامنه ای مادام العمر است و اگر پانصد سال هم عمر کند باز سر کار است (امیدواریم که زیاد عمر نکند). دوست عزیز در فرانسه رئیس دولت و رئیس حکومت یک شخص هستند اما در ایران رئیس دولت و رئیس حکومت دو شخص مجزا هستند(به ترتیب احمدی نژاد و خامنه ای). واضح است که در ایران که تنها رئیس دولت را مردم می توانند انتخاب کنند (آن هم دستچین رهبری) نمی توانند به مسئول شماره ی یک نظام که خامنه ای باشد خرده ای بگیرند.
3 ((چه کسی حرف از استکبار زد؟ وقتی یک یهودیزاده بر خلاف قانون اساسی رییس جمهور میشود. وقتی خامنه ای با موارد متعدد نقض قانون اساسی در پست رهبری میماند اینها همگی نفوذ و ساختارشکنی است.))
پس خود شما اذعان کردید که خامنه ای و احمدی نژاد ساختارشکن هستند. و بر خلاف قانون اساسی عمل می کنند. دو اینکه یک یهودی زاده با یهودی خیلی متفاوت است. احمدی نژاد مسلمان و از نوع رادیکال آن است. اینکه در گذشته و چند نسل پیش آن یهودی بوده اند ربطی به حالا ندارد. خمینی هم از نسل هندی بود. اما در ایران به دنیا آمده پس یک ایرانی بود. پس خمینی دیگر یک هندی نبود.
4-((تقیه هیچ وقت به معنای دروغ گفتن نیست. نه در معنا و نه در مفهوم. هرکس اینطور به شما گفته اشتباه کرده.)) تقیه در اصل به معنای پنهانکاری است که امامان شیعه به ویژه چند امام آخر از این راه برای پنهان نگاه داشتن اسرار دوستان خود بودند. و منظورم این بود که بهاییان در مورد آیین خود نمی توانند پنهان کاری کنند و مثلن بگویند من مسلمان هستم. چون اگر این را بگویند پس دروغ گفته اند.
5-((به علاوه اساس بهاییت بر پایه دروغ است. خود بهاییان اعتقاد دارند قرآن کاملا درست و تحریف نشده است. طبق آیات مهدویت در قرآن حضرت مهدی زمین را پر از عدل و داد میکند. آنها تا حالا به این سوال پاسخی نداده اند که چرا پس از ظهور موعود دروغین آنها زمین پر از عدل و داد نشد.)) من به هیچ عنوان بهایی نیستم و نخواهم بود. من بهاییت را قبول ندارم و چنین آیینی از پایه دروغ است. اما من به اصل برابری انسان ها بدون در نظر گرفتن زبان و جنسیت و نژاد و مذهب معتقدم و همچنین معتقدم همگی در کشور با هم مساوی هستیم و از حق و حقوق مشترکی برخورداریم. هیچ کس نمی تواند عقاید را به مردم تحمیل کند یا به باورهای یکدیگر توهین کند. در ضمن من خودم را یک شیعه هم نمیدانم چون تشیع درواقع بازی های سیاسی بر سر خلافت بوده است. قصه های دروغ امام دوازدهم شیعه هم بر این اساس استوار است . و محمد علی باب و حسنعلی نوری (رهبران بابیه و بهاییت) از شیادان تاریخ بودند و دست کمی از آخوندهای مکتب ولایت فقیه ندارند. قصه ی ولایت فقیه هم ته مانده ی همین دروغ هاست که به نام امام دوازدهم مردم را هالو گیر آورده اند. خود نظریه پرداز ولایت فقیه (منتظری) اکنون از مخالفان ولایت فقیه هست. من نمی دونم خامنه ای و مصباح و … چقدر پوستشان کلفت است که از رو نمی روند.
6-من نمی دانم که یک بهایی واقعن به مذهب دروغین خود پایبند است یا نه. اما در آیین آنان دروغگویی بدترین گناهان شمرده میشود و به هیچ عنوان نمی توانند دروغ بگویند (البته این اصل از قرآن مجید برداشته شده و فقط یک کم آتشش را زیاد کردند. وگرنه در اصل پایه ی بهاییت بر دروغ است. چون رهبران بهاییت باید دروغگو بودند که خود را پیامبر جدید خواندند و هنگامی هم که محمد علی باب را پس از دستگیری به باد فلک گرفتند به دروغگویی خود خستوان شد (اعتراف کرد) . اما حضرت محمد 23 سال رنج کشید که مردم را هدایت کند و از ادعای پیغمبری خود هم دست برنداشت که گواهی بر راست بودن پیغمبری وی دارد).
قانون اساسی پیشنهادی ایران سکولار
http://iransecular.org/aboutus.aspx